شخصی به نرد رسول الله آمد و گفت: که من بسیار فقیر و ندارم حضرت فرمودند: مگر نماز نمیخوانی؟ گفت: چرا هر پنج نماز را به شما اقتداء میکنم. گفتند: مگر روزه نمیگیری؟ گفت: چرا سه ماه روزه میگیرم گفتند: مگر امر به معروف و نهی از منکر نمیکنی؟ یا شا ید کار خلافی انجام داده ای ؟ گفت: چرا امر به معروف و نهی از منکر میکنم و هیچ کار خلافی نکردم .
حضرت مبهوت ماندن. جبرئیل نازل شد و گفت: که خداوند میفرماید در همسایگی خانه ان شخص باغی است که در آنجا گنجشکی لانه دارد و استخوان یک بی نماز را انجا اورده است بخاطر همین استخوان بی نماز برکت از خانه او رفته است
یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار ان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند.
آن عالم می گوید : من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد».
آن شخص گفت: ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم ».
گفتم: رئیس شما كجا است ».
گفت: پشت این كوه جایگاه او است » .
لذا من به همراهی آن به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس ها نماز می خواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن به رئیس خود گفت:
این عالم یك كتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازهی شما نخواستیم بدهیم ».
من به رئیس ها گفتم: اگر شما رئیس راهن هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز كجا؟ ی كجا؟ ».
گفت: درست است كه من رئیس راهن هستم ولی چیزی كه هست، انسان نباید رابطهی خود را با خدا به كلّی قطع كند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلكه باید یك راه آشتی را باقی گذارد. حالا كه شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم ».
و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم.
پس از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می كرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت:
مرا می شناسی؟ »
گفتم: آری! »
گفت: چون نماز را ترك نكردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از ی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر كه را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اكنون توفیق توبه و زیارت پیدا كردهام »
خلاصه شرط قبولی نماز اینكه : آن نماز باعث شود تو را از گناه ها و معصیتهای كه در گذشته انجام می دادی دست بكشی در اصل نماز همانند سوئیچ اتومبیلی می ماند . كه هیچ كسی بدون سوئیچ اتومبیل نمی تواند در جاده اصلی همون جاده ای كه مقصدش بهشته و خوشبختی یه قدم بزاره
جوانی گمنام عاشق دختری ثروتمند شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت. مردی زیرک از اقوام این دختر ثروتمند که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت، به او گفت این خانواده ، اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای ازبندگان خدا هستی، خودش به سراغ تو خواهد. جوان به امید رسیدن به معشوق، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت. روزی گذر پدر ان دختر برمکان او افتاد، احوال وی راجویا شد و دانست که جوان، بنده ای با اخلاص از بندگان خداست. در همان جا از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند. جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و مهلت خواست
همین که پدر آن دختر از آن مکان دور شد، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نامعلوم رفت. پدر ان دختر از رفتار جوان تعجب کرد و به جست و جوی جوان پرداخت تا علت این تصمیم را بداند. بعد از مدتها جستجو او را یافت. گفت: تو در شوق رسیدن به دختر من آن گونه بی قرار بود، چرا وقتی من به سراغ تو آمدم و ازدواج با دخترم را از تو خواستم، از آن فرار کردی؟ جوان گفت: اگر آن بندگی دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود،دختر پادشاهی ثروتمند را به در خانه ام آورد، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانهء خویش نبینم؟»
سجاد کیانی فرد، کارشناسی آموزش علوم تجربی، آموزگار آموزشوپرورش منطقهی موسیان.
قصه درمانی چیست؟
قصه درمانی در سالهای اخیر بهصورت یکی از روشهای بازیدرمانی کودکان مطرحشده است. البته استفاده از قصه درمانی بهمثابه یک فن درمانی ابعاد گستردهای دارد و تنها به درمان مشکلات روانشناختی کودکان ختم نمیشود. در قصه درمانی فرض بر این است که تغییر در زبان و ادبیات قصههای زندگی خود به تغییر در معانی زندگی فرد منجر میشود و تغییر در قصه زندگی فرصتهای جدیدی برای رفتار و روابط دیگران ایجاد میکند.
قصه درمانگران بهجای نظریههای شخصیت و آسیبشناسی روانی، فرد را ترغیب میکنند که به قصهها متکی باشد. قصه درمانگران مانند منتقدان ادبی میتوانند به فرد کمک کنند که بفهمد چه کسی هست، چه کسی بوده و چه میتواند باشد معانی جدیدتر و تعابیر جدیدی ابداع کند.
انواع روش های قصه درمانی
شواهد پژوهشی نشان میدهد که در استفاده از روش قصه درمانی که در استفاده از روش قصه درمانی رویههای متنوعی وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
بازی با کلمات احساسی: در این فن از راه بازی با کارتهای احساسات (از قبیل خوشحال، غمگین، نگرانی، عصبانی، موفقیت) و قصهگویی توسط درمانگر و کودک، احساسات بهطورکلی شناسایی و معنی میشود. سپس از راه قصهای که کودک ارائه میکند، احساساتش را به درون قصه فرافکنی میکند و این کار به درمانگر امکان میدهد مشکل اصلی و فعلی کودک را شناسایی کرده و به او کمک کند تا با احساساتش روبهرو شود. این روش برای کودکان دارای مشکلات رفتاری و اضطرابی و بهویژه کودکان دارای نارسایی توجه/ بیش فعالی مفید است (کداسن[1] و شفر[2]، ترجمهی صابری و وکیلی، 1395).
فن جعبهی دکمه: این روش برای کودکان و نوجوانانی مناسب است که در برقراری ارتباط پیشقدم نمیشوند. یک جعبهی بزرگ پر از دکمه میتواند انواع حرفها، سخنان و خاطرات را به یاد آورد. درمانگر از کودک میخواهد هر دکمهای که احساس میکند حرفی میزند انتخاب و علت انتخاب خود را در قالب قصهای بیان کند سپس دکمه را روی لباس خود (یا تکه پارچهای) بدوزد (کداسن و شفر، ترجمهی صابری و وکیلی، 1395).
قصهگویی رایانهای: در این شیوه از کودک خواسته میشود بهوسیلهی رایانه قصهای را بنویسد یا بخشی را خودش تایپ کند و بقیهی قصه را بنویسد یا بخشی را خودش تایپ کند و بقیهی قصه را بگوید و درمانگر تایپ کند، گاه ممکن است درمانگر بخواهد قصه گفتهشده کودک را با یک پایان متفاوت اما سالمتر بازگو کند تا راهحلهای سازندهتر و مناسبتری ارائه نماید. این روش برای کودکان بهویژه برای کودکان گوشهگیر و پرخاشگر مناسب است (کداسن و شفر، ترجمهی صابری و وکیلی، 1395).
قصهگویی با استعارهها: در این فن که مبنای روان تحلیلی دارد درمانگر با شنیدن نظرات کودک با جهان او آشنا میشود و نیازها و تواناییها، تعارضها و ترسهای کودک را میشناسد. در این فن بر مبنای این یافتههای تشخیصی، درمانگر قصهای را که قهرمانی آن تعارضها، رفتارها و خود ضعیف مشابهی دارد، اما از راه یادگیری مهارتهای جدید و سازوکارهای رویارویی مؤثر بتواند بر آنها غلبه کند، تعریف میکند. پایان قصهها همیشه مثبت و پر از موفقیت است. این فن در مورد کودکانی که قدرت تخیل و خیالپردازی دارند و کودکانی که ترسهای بیمارگونه، افسردگی، اضطراب و پرخاشگری و آسیبهای جسمانی دارند سودمند است (کداسن و شفر، ترجمهی صابری و وکیلی، 1395).
قصهگویی با استعارههای هنری یا کلامی: این فن برای کودکانی مفید است که تجربهی فقدان دارند. در این فن درمانگر از کودک میخواهد تصویری بکشد که بیانگر احساسات او پیش از فقدان (مثلاً، جدایی والدین) باشد و در مورد آن قصهای بگوید. پسازآن از او میخواهد تصویری بکشد که بیانگر احساسات او پس از فقدان باشد و قصهی آن را بیان کند. بهاینترتیب کودک در شناسایی و بیان احساساتش مهارت پیدا میکند (کداسن و شفر، ترجمهی صابری و وکیلی، 1395).
این مقاله در شماره 17 ماهنامه تخصصی روان بنه چاپ شده است.
منابع
کداسن، هایدی؛ شفر، چار (1395). برگزیدهای از روشهای بازیدرمانی. ترجمهی سوسن صابری و پریوش وکیلی، 1395، تهران، انتشارات ارجمند.
شیبانی، شهناز و یوسفی لویه، مجید و دلاور، علی (1385). تأثیر قصه درمانی بر کاهش علائم افسردگی در کودکان افسرده. پژوهش در حیطه کودکان استثنایی، سال ششم، شماره 4. 916-893 س
مقدمه قصه و قصه گویی به قدمت تاریخ بشر ریشه دارد به گونه ای که بشر زندگی خود را در چهار چوب قصه ها به تصویر کشیده است وقصه ها نیز زندگی بشر را شکل داده ، دگرگون ساخته و متحول نموده اند . قصه ها باز نمایی ما از خودمان و تجربه های مان است .
زندگی فرایند پیوسته ای از نظم بخشی و سازماندهی تجربه ها ست . هنگامی که شناخت کاملی از جهان وجود ندارد نیاز نسبت دادن معنا به تجارب احساس می شود بدین ترتیب ، تجربه ها و رویدادهای عمر طولانی هر یک از افراد به قصه تبدیل می شود . افراد هنگام بیان داستان توالی و رابطه های معنا دار را کشف می کنند و نسبت به وضعیت خود بینش عمیق تری به دست می آورند ( دوایودی ،1997). در واقع قصه ها به عنوان سازه های تخیلی و فرهنگی از نظر فردی و اجتماعی با معنا و در برگیرنده ی نکات برجسته ای هستند ( امدن 1998).
برخی اندیشمندان از جمله جروم برونر ، لکس و تیز و جکسوان قصه گویی را شیوه ای طبیعی برای ساختن جهان می دانند. در این دیدگاه ارائه درس های اخلاقی در چار چوب قصه برای سازمان دادن به یاد گیریها در زندگی مطرح شده است . بدین ترتیب که اگر قصه ها در بر گیرنده ه ی اعمال و پیامدهای آن باشند ، موجب رشد اخلاقی می شوند (تریز نبرگ ، مک گراث ، 2001) از این نظر اهمیت قصه در رشد اخلاقی توسط بسیاری از صاحب نظران مورد بحث قرار گرفته است در کتاب های مقدس انجیل و قرآن نیز یکی از رویکرد های مهم برای آموزش شیوه های درست زندگی و کشف حقایق استفاده از استعاره ها ، حکایت ها و قصه های اقوام و مردمان مختلف است(کراو فورد ، براون و کراوافورد 2004) به همین دلیل همواره یکی از عمده ترین و رایج ترین راه های انتقال تجربه و سر گرمی ، قصه گویی و گوش سپردن به قصه ها بوده است (زایپس / پرنیانی 1380)
قصه و قصهگویی از مهمترین ابزارهایی است که میتواند تخیّل کودکان شما را را پرورش دهد و او را با دنیای اطراف و محیط زندگی اش آشنا کند. در واقع قصه و داستان پلی بین کودک و جهان اطرافش است. رویدادهایی که در یک قصه اتفاق میافتد دارای نظم خاص است که مشگل کودک در این توالی مسیری برای بیان و رویارویی را پیدا می-کند و از غصه آن می کاهد و امید می دهد. قصه درمانی یکی از فنون روان درمانی است و در کنار رویکردهای روانشناسی مانند رویکرد تحلیلی، شناختی و رفتاری کودکان را با فقدان ها، هراس ها و اضطراب های آماده می سازد و به گونه ای غیر مستقیم و جذاب نیرو و امید می دهد و تغییر ایجاد می کند.
داستان یا روایت
قصه یا داستان به نوشته ای گفته می شود که فکر نویسنده ی آن در قالب حکایتی به خواننده عرضه می شود ، خواه داستان جنبه ی تخیلی و غیر واقعی داشته باشد خواه واقعیات زندگی با جامه تخیل مزین شده باشد (نور احمر ،1358).از کتاب های داستانی و قصه ها می توان برای مخاطب قرار دادن حوزه ی وسیعی از مسائل مانند : رفتارهای حمایت کننده ، ترس از تنهایی ،رازها و ارتباط ها و مانند آنها استفاده کرد . به عنوان نمونه شاید کتابی بتواند به کودک قدرت" نه گفتن" را بیاموزد (محمد اسماعیل 1381)
هدف ها و ارزش های قصه
قصه گویی فعالیتی است که از انسان ها ، انسان می سازد (موره ،1991به نقل از ماکادو ،1995 ). افراد به وسیله ی داستان هایی که می شنوند ، شکل داده می شوند (اسکرام ،1993 به نقل از ماکادو5 199) داستان گویی شیوه ی شگفت انگیزی برای بالا بردن درک رفتار های شفاهی و عملی ( محمد اسماعیل ،1383) و در بر گیرنده ی باز نمایی هایی از خود ، جهان و شخصیت های مختلفی است که افراد با آنها تعامل برقرار می کند و بدین ترتیب روابط آنها را با دیگران از پیش شکل می دهند ( دیماجیو و همکاران،2003به نقل از یوسفی لویه و متین 1385). در واقع قصه ها چارچوبی برای خود پدید آیی و نیز اموزش و بالا بردن خود فهمی و کارآیی روابط بین فردی فراهم می آورند (دن ،1998)
داستان به ویژه قصه ی خود و زندگی نامه ی خود نوشت ، فرد را یاری میدهد که تخیلات ، رویدادها و تصوراتش را در یک کلیت یکپارچه منسجم کند که به گونه ای به ارتقاء خود آگاهی فرد می انجامد (کستنبام 2003به نفل از شیبانی ، یوسفی لویه و دلاور ،1385)
بارکر ارزش های بنیادین استفاده از استعاره ها ، قصه ها یا حکایت ها را در روان درمانی از کارزیک (1980)چنین استنباط کرده است : *طرح کردن یا نشان دادن نکات مهم ، *کمک به افراد برای شناخت خودشان ، *ارائه را حل هایی برای مشکلات ، *پروراندن ایده ها و افزایش انگیزش ، *مدیریت کردن روابط درمانی ، *تثبیت کردن رهنمودها ، *کاهش دادن مقاومت ، *چارچوب دهی و سازمان دهی مجدد مشکلات ، *بازسازی خود (Ego)، *الگو سازی شیوه ای از ارتباط برقرار کردن ، *یاد آوری قابلیت های فرد ، *حساسیت زدایی از ترس های فرد ،
استفاده از قصه و حکایت برای آموزش و شناساندن حقیقت ، شیوه های درست زندگی ، اخلاقیات و روش های دستیابی به کمال و موفقیت به اندازه ی تاریخ بشر قدمت دارد . اصطلاح قصه گویی این موضوع را ممکن است به ذهن برساند که قصه بخشی از ارتباط جدی محسوب نمی شوند بلکه صرفا برای سرگرمی است . در حالی که قصه ها به ما می گویند در این جهان چگونه باشم و این فرصت را می دهد تا دیدگاه خود را نسبت به واقعیت تغییر دهیم ، به عبارت دیگر قصه ها بیا نگر باورهای افراد در باره ی خودشان است ( کراوفورد و همکاران 2004) .
قصه های کودکان در باره ی انسان ها ، جانوران ، موجودات خیالی واشیایی از قبیل ساعت ، قطار و گلدان هاست . انسان ها ، جانوران ، موجودات خیالی واشیاء در قصه های کودکان دارای شخصیت ، باور ، فکر ، احساس و رفتار هستند . هنگامی که یک قصه گفته می شود موضوع شکل می گیرد ، مسائل مختلف آشکار می شود وشخصیت ها و اشیای قصه با افکار و هیجانها و رفتارهای خاص پاسخ می دهند . هنگامی که یک کودک به قصه گوش فرا می دهد ممکن است با یک شخصیت ، با یک موضوع یا یک حادثه در قصه همانند سازی کند . در نتیجه ، همانند سازی را به زندگی خود فرا فکنی می کند . علاقه وی به افکار ، احساس ها و رفتارهای شخصیت های قصه به او اجازه می دهد تا در تجارب شخصیت های قصه سهیم باشد و باورها ، افکار وتجارب هیجانی این شخصیت ها را بر خود فرافکنی کند . در نتیجه می تواند به صورت فرافکنانه برپریشانی های هیجانی خود کار کند ( گلدارد و گلدارد / پرنیانی ، 1382 ).
کاربردهای روانشناختی داستان شمار روزافزونی از روان درمانگران از قصه و داستان برای کمک به حل مشکلات مردم استفاده میکنند. کارل یونگ در کتاب انسان و سمبلهایش مینویسد که ما اگرچه ممکن است پس زمینههای فرهنگی و مذهبی متفاوتی داشته باشیم اما همه در ضمیر خودآگاه مشترکی سهیم هستیم. او معتقد بود که انسانها از سمبلهای یکسان یا مشابهی استفاده میکنند که نماینده هر دو جنبه والا و پست حیات روانی هستند. برونوبتلهایم، مشهورترین روانشناس در این زمینه است که از داستان به عنوان روش درمانی کودکان استفاده میکرد. او مربی و درمانگر کودکان، روان پریش بود. به عقیده بتلهایم، مشکل ترین کار در آموزش کودکان مساعدت به آنان در درک معنای زندگی است تا به بلوغ روانی دست یابند. او در کتاب " برجسته اش کاربردهای افسونگری " مینویسد:صرف نظر از نقش حیاتی و مهم سرپرستان کودکان، میراث فرهنگی که به شکل افسانهها است به زندگی آنها معنا میبخشد. وی معتقد است که وقتی بچهها را در برابر ادبیات قرار میدهیم، قصهها بیشترین جاذبه را برای آنها دارند.
او چنین توضیح میدهد: موضوع این نیست که فضیلت در پایان پیروز و اخلاقیات ترویج میشوند بلکه این است که قهرمان قصه،جذاب ترین مسئله برای کودک است و او در تمام مبارزات، قهرمان خود را در نقش قهرمان قصه میبیند. به خاطر این هم ذات پنداری، کودک تصور میکند که به قهرمان داستان از آزمونها و بلایا به زحمت میافتد و با او به پیروزی دست مییابد. زیرا که فضیلت پیروز است. کودک چنین هم ذات پنداری را به تنهای انجام میدهد و چالشهای درونی و بیرونی قهرمان، اخلاقیات را بر لوح ضمیر او حک میکند. شنل قرمزی نمونه ای از داستانهای نمادین است. شنل قرمزی کوچک برای دیدن مادربزرگ به آن سوی جنگل میرود. او قلب مهربانی دارد اما زود نصایح مادر را فراموش میکند و به گرگ اعتماد کرده و تمام جزییات خانه مادربزرگش را برای او افشا میکند. گرگ هم ابتدا مادربزرگ و سپس شنل قرمزی را میخورد و اگر دوستان او کمی دیرتر رسیده بودند ممکن بود پایان غم انگیزی در داستان داشته باشیم. شنل قرمزی یاد میگیرد که دوستی چیز بسیار خوبی است اما اعتماد بی جا به هر کسی کاز راه میرسد کار بسیار نابه جایی است.
داستان شنل قرمزی ممکن است در نظر اول خیلی پیش پا افتاده به نظر بیاید، اما تمثیل بسیار خوبی برای یاد دادن این موضوع است که هر کسی شایسته دوستی نیست نباید هرگز به غریبهها اعتماد کرد. داستان و افسانه، پیامهای روانشناختی مهمی در بر دارند. آنها با آشنا کردن کودکان با آن چه در ضمیر ناخودآگاه شان میگذرد، به کودکان کمک میکنند تا بر مشکلات روانشناختی رشد فایق آیند. داستانها به کودکان میآموزند که مبارزه علیه مشکلات شدید در زندگی اجتناب ناپذیر و بخشی طبیعی در حیات بشری است و اگر انسان عقب نشیند و ثابت و استوار با سختی غیرمنتظره و اغلب ظالمانه روبرو شود، بر تمام موانع غلبه میکند و در نهایت پیروز میگردد. کودکان 2 ساله خیلی زود به شنیدن داستان یا شعرهای کودکانه علاقه نشان میدهند. داستانهای مخصوص کودکان نوپا نباید طولانی یا پیچیده باشند. ممکن است داستان تنها بازتاب کازهای روزانه، مثل تهیه غذا یا پختن آن باشد. وقتی کودکان بزرگتر میشوند میتوانید داستانهایی با حوادث و شخصیتهای بیشتری برای شان بگویید. برای مثال 3 سالهها اغلب از شنیدن داستانهای واقعی درباره کودکی خود یا بقیه اعضای خانواده خوش شان میآید. تا سن هفت سالگی، برای بچهها میتوانید قصههایی به روش آهنگین و ریتمیک بگویید که در آنها کلمات کلیدی تکرار شوند. برای این گروه سنی، اغراق در بیان و نشان دادن قصه با حرکات، بسیار مناسب است زیرا به تخیل آنها پر و بال میدهد و رابطه خوبی بین قصه گو وشنونده ایجاد میشود.
به نظر رودلف اشتاینر - مؤسس مدارس والدورف - بچههای پیش دبستانی عاشق حرکات بیانی با دست، تغییر حالت و احساس با صورت و صداهای زمینه و جلوههای صوتی هستند. برای این که شخصیتها و حوادث را برای بچهها زنده کنید میتوانید، میتوانید از این عناصر استفاده کنید. به یاد داشته باشید .میگناirکه این عناصر را در یک داستان همیشه مثل هم استفاده کنید تا بچهها آنها را یاد بگیرند و به خاطر بیاورند. تطابق یابی، عنصرمهمی در قصه گویی است که به قصهها نیروی نفوذ و تأثیر میبخشد. تطابق یابی، یک فرآیند ذهنی ناخودآگاه است. وقتی بچهها به داستان گوش میدهند به طور مداوم آن چه را میشنوند با خاطرات خود پیوند میدهند. آنها در ذهن خود جستجو میکنند تا تجربیات حاضر خود از داستان را با وقایعی از گذشته مرتبط کنند. اگر کودکی بشنود " سگی بزرگ وخشمگین " شروع به تطابق یابی در تجربیات گذشته میکند تا به این سه کلمه معنی بدهد. بنابراین، عبارت " سگی بزرگ خشمگین " در هر کودک شنونده، تصویر متفاوتی را در خاطر زنده میکند. چون کودکان منحصر به فرد هستند،تجارب شان نیز منحصر به فرد است. آنها را از خلال حواس خود تعبیر و بنا بر تجربیات گذشته شان تفسیر میکنند.
برای انجام دادن این کار، هر کودک یاد میگیرد که رشته ای از الگوها را بسازد. وقتی کودکان قصه ای را میشنوند، مدام حوادث و شخصیتهای داستان را با تجربیات خود از وقایع ارتباط میدهند. فرآیند تطابق یابی در سطحی ناهوشیار رخ میدهد. به طور مثال تا به حال به این نکته توجه کرده اید که اگر در روند قصه شما اتفاقی عادی برای یکی از قهرمانان پیش بیاید، ممکن است یکی از کودکان اتفاق مشابهی را که برای خودش پیش آمده یا شاهد آن بوده به یاد آورد و دلش بخواهد که آن را بازگو کند. این روند به طور سریع در اتاق قصه به جریان میافتد و تقریبا ً هر کدام از آنها چیزهای مشابهی را به یاد میآورند. در حقیقت شما یک جریان تطابق یابی را در طول قصه گویی خود فعال کرده اید.
رویکردهای داستانی برای درک رفتار انسان طی سال های اخیر در حوزه های مختلف روانشناسی فراگیر شده است . تغییر دادن افکار انسان به مثابه ی نمونه هایی از بسط داستان ها ، تلویحات گسترده ای را برای بسیاری از قلمرو های روانشناسی ، هم در سطح نظری و هم در سطح پژوهش در بر داشته است . برای مثال رشد هویت به صورت شاخصی از ساختن قصه ی زندگی قلمداد می شود و آسیب شناسی نمونه ای از قصه های زندگی است که از مسیر اصلی خارج شده است و روان درمانی تمرینی برای ترمیم و بازسازی قصه ی زندگی تلقی می شود (هووارد ،1991 به نقل از یوسفی لویه و متین ،1383).
قصه درمانی با فرضیه های پسامد رنیسم با فرانو گرایی همخوانی دارد پسامد رنیسم از این باور حمایت می کند که هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد، بلکه به نظر و دیدگاه ما بستگی دارد ( دون ، 1998 به نقل از شیبانی ،یوسفی لویه و دلاور 1385 ). در دنیای فرانوگرایی قصه و داستان فضای آزادی برای عمل کردن به حساب می آیند . به همان سادگی که داستان فرصتی برای ابتکار عمل دوباره فراهم می آورد ،قصه گو نکاتی را در می یابد که در تجربه های شخصی او ، در پیوند داستانش با داستان های دیگران و نیز در پیوند داستا نش با داستان های بزرگتری از فرهنگ و انسانیت ریشه دارد، درک اینکه همه ی ما شخصیت هایی در داستان یکدیگر هستیم و این داستان ها ما را در عمل پیش می برند(پری ،1991 به نقل از شیبانی و همکاران 1385). به همین دلیل است که رویکردهای داستانی به روان درمانی بر این نکته تاکید دارد که قصه ها در چگونگی رفتار و واقعیت های ما نقش موثری ایفا میکند (استرند ،1997 به نقل از شیبانی و همکاران 1385 ).
مروری بر ادبیات موضوع نشان می دهد که رویکردهای داستانی در روانشناسی تاکنون بر چند محور زیر متمرکز بوده اند : 1-استفاده از قصه به مثابه ی یک فن درمانی در روان درمانی فردی و خانوادگی 2- استفاده از قصه به عنوان ابزاری تشخیصی 3- استفاده از قصه در حکم روشی برای آموزش و پرورش توانایی های کودکان . بر همین اساس برخی پژوهشگران از قصه و توانایی قصه گویی کودکان به عنوان ابزاری برای ارزیابی بالینی استفاده کرده اند .
تغییر دادن افکار انسان به مثابه ی نمونه هایی از بسط داستان ها ،تلویحات گسترده ای را برای بسیاری از قلمرو های روان شناسی ، هم در سطح نظری و هم در سطح پژوهش در بر داشته است .
قصه گویی یکی از بهترین شیوه ها در مشاوره با کودکان است ، به طوری که آنان می توانند با احساسات و افکار و رفتار هایی مقابله کنند که هنوز نمی توانند با مشاور به طور مستقیم درباره آنها صحبت کنند .
داستان کویی یکی از کارکردهای روانشناختی پایه است . همه ی افرادتجربه هایشان را به شکلی از قصه ها سازمان می دهند . تا به این ترتیب به رویدادها معنی داده و در خصوص موقعیت هایی که پیش خواهد آمد، پیش بینی کرده و فعالیت هایشان را هدایت کنند (سالواتورو همکاران 2004 به نقل از یوسفی لویه و متین 1385 ). بنابراین ، قصه ها ی شخصی بخشی از قصه ی مشترک زندگی انسان ، در یک بافت فرهنگی تلقی می شوند، از این رو روان درمانگران از این قصه ها به عنوان روش مفید در کارهای بالینی استفاده می کنند . نمونه تحقیق : تاثیر قصه درمانی بر کاهش علایم افسردگی در کودکان افسرده
● هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر قصه درمانی بر کاهش علایم افسردگی کودکان بوده است. ● روش: بدین منظور در چهارچوب روش پژوهشی نیمه آزمایشی ۵ نفر از دانش آموزان افسرده پایه چهارم و پنجم ابتدایی در پژوهش شرکت داده شدند. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون بدون گروه کنترل بوده است. پرسشنامه علایم مرضی کودکان مورد استفاده قرار گرفت. پس از انجام پیش آزمون برنامه قصه درمانی به مدت ۲۴ جلسه ۶۰ دقیقه ای (دو بار در هفته) اجرا شد و در پایان پس آزمون انجام شد. ● یافته ها: نتایج نشان داد که افسردگی تمام آزمودنی ها در پایان برنامه درمانی کاهش یافت. علاوه بر این قصه درمانی بر درمان اختلال های همبود شامل اختلال های اضطرابی و لجبازی و نافرمانی موثر بوده است. ● نتیجه گیری: قصه درمانی علایم افسردگی، اضطراب و هراس را در کودکان افسرده کاهش می دهد.
درباره این سایت